دورخیز

گاهی مجبوری برای رسیدن به آنچه میخواهی از جایی که ایستاده ای عقب تر بروی و دورخیز کنی.

دورخیز

گاهی مجبوری برای رسیدن به آنچه میخواهی از جایی که ایستاده ای عقب تر بروی و دورخیز کنی.

دانشجوی روانشناسی و علاقمند به نوشتن از آنچه بلده ، میبینه و حس میکنه.

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۴
اسفند

زیاد هستند نظریه پردازان و روانشناسانی که به افراد توصیه میکنند برای خودت زندگی کن و فقط خودت را دوست داشته باش از با خودت تنها بودن لذت ببر.من منکر درستی این موضوع نیستم اما‌دوست داشتن...دوست داشته شدن...مگر میتوان از کنار این دو ساده گذشت؟ کم ندیدم افرادی را که محتاج لحظه ای تعلق خاطر کسی را داشتن هستند،چگونه می‌توان لذت این دو را نادیده گرفت و اثرش بر سلامت روان و جسم را انکار کرد.

اما ...همان طور که  دوست داشتن و دوست داشته شدن عامل آرامش و بالا رفتن مقاومت است ، بودن تنها یکی از آنها خانمان سوز است روح را مستهلک میکند و جسم را فرسوده...

خیلی ها هستند که خوب بلدن دوست داشته بشن ،یعنی از همه توقع دارن که بهشون محبت کنن و با کوچکترین حرفی نا امید و سرخورده میشن اما هیچوقت به این فکر نکردن که اطرافیانشون هم همین نیاز رو به صورت متقابل دارن اینا شخصیت های سلطه گرن 

گروهی هم هستن که فقط بلدن دوست بدارن یعنی فقط بلدن سرویس بدن و هیچوقت در روابط مختلف خودشون رو نمیبینن اینام شخصیت های قربانی دارن یعنی پله میشن برای بالا رفتن بقیه

پس اگر کسی را یافتید که هم خوب دوست میداشت و خوب دوست داشته میشد ...ساده از کنارش عبور نکنید.

با یه مثال ساده جان مطلب رو براتون باز میکنم...

وقتی میخوای هوای خونه عوض بشه یه پنجره رو باز میکنی، هوا دست و پا شکسته عوض میشه اما وقتی دوتا پنجره رو به روی هم باز میشن اون وقت اکسیژن خونه رو پر میکنه و یه نفس عمیق خیلی میچسبه.

وقتی دوست داری و دوست داشته میشی انگار دوتا پنجره رو به هم باز شدن و روحت داره نفس میکشه

بر خلاف اونایی که میگن واسه خودت زندگی کن من میگم واسه خودت هم که شده دیگران رو دوست بدار و بزار دوست داشته باشی .

خودتو رها کن ...

بزار این حس تمام وجودتو پر کنه

اونوقت میبینی که خیلی چیز های ساده به نظرت لذت بخش هستند 

به آدمای دورت توجه میکنی بدون اینکه اونا بهت توجه کنن

به فکر خوشحال کردنشون هستی بدون اینکه اونا توقع داشته باشن

و از حرف های آدم‌الکی های دورت اصلا ناراحت نمیشی...



  • دورخیز
۰۱
اسفند

دیشب قسمت شد در مراسمی به مناسبت این ایام حضور داشته باشم،از اوایل سخنرانی رسیدم و خیلی سریع جایی رو برای نشستن پیدا کردم ولی در کسری از ثانیه متوجه شدم بد جایی رو‌ برای نشستن انتخاب کردم ،  دور تا دورم‌ بچه های قد و نیم قد ‌ بودن و‌از همه بدتر یه پسر بچه تقریبا ۹ساله به گمانم با یه لانچیکو رو به روی من نشسته بود توجهی نکردن‌ چادرم ‌رو‌کشیدم‌ جلو ،‌ سرم‌ رو‌پایین ‌انداختم و سعی کردم گوش کنم  که صدای چند خانم که کنارم بودن بلند شد و داشتن در مورد اینکه چند روز به عید مونده حرف میزدن دیدم نمیشه تو‌ این صدا از سخنرانی استفاده کرد فقط همین قد از سخنرانی متوجه شدم که هیچ توضیحی در وصف حضرت زهرا و روحییات و اثراتشان بر ولایت گفته نمیشد و در مورد فضای مجازی و امثال این حرف زده میشد موضوع کاملا خوب بود و درست و از روایات بسیار خوبی استفاده میشد اما این کافی نبود جای این سخنرانی اینجا و در این شب به خصوص نبود.

بعد از سخنرانی مداحی برای ذکر مصیبت آمد و شروع کرد ، در میان اشعار زیبا و اثر گذار ناگهان حرف هایی میزد که اشک در چشم هایم خشک میشد و متعجبم میکرد که (این دیگه از کجا دراومد یهوو؟؟) به حجم زیادی از سطحی بودن میرسیدی و‌دلم‌ میسوخت که اینجا هم غریب و مظلومید حتی بین این همه اشک و آه بدون شناخت از ابعاد شخصیتی شما بدون درک از چرایی تحمل این سختی ها.

این چند مورد را گفتم‌ برای چند نکته ای که در مراسم به ذهنم رسید :

- اگر شما حرف های هیجان انگیز دیگری برای زدن باهم دارید یا برای خانه تکانی نگران هستید چرا شب تعطیلی وقتتان را اینجا هدر میدهید یعنی اینقدر وقت آزاد دارید که در مجلسی با سختی بنشینید و‌صدای بلند را تحمل کنید هیچ توجهی به صحبت ها نداشته باشید؟

 - تاکید بسیاری به آوردن فرزندانمان به مراسم مذهبی شده است اما نگفته اند این مکان را با شهر بازی اشتباه بگیرید و هر فریاد و‌جیغ و خنده ای را مجاز بدانید که البته  همه ی این ها به مادر و نوع نگاه او به مراسم‌عزاداری مربوط میشود(یاد ندارم‌ تو‌ بچگیم در روضه ها از کنار مادرم تکان‌ خورده باشم یا با صدای بلند حرف زده باشم)

-مردم ما چقدر از خطبه فدکیه میدانند؟ چقدر از صحبت های حضرت زهرا بعد از رحلت پیامبر خبر دارند؟ از این روند که چه شد عمر جلوه ی متمدنانه ی احترام به یادگار رسول خدا را از دست میدهد  و علنی به  بی احترامی برمیخیزد  اطلاع دارند؟از ظلم ستیزی خانم فاطمه زهرا چقدر برای ما گفته اند از روش و‌منش ایشان چقدر میدانیم ؟به جای بازگو کردن این بعد از شخصیت ایشان صرفاً از مظلومیت ، سیلی خوردن و...و بعد هم روضه های در هم که نیمی مستند و نیمی بی پایه هستند  جای این سخنان اگر در این شب ها نیست پس کی و‌کجاست؟

- اگر اصل ماجرا در جامعه جا می افتاد و‌ قهرمان های واقعی را در میان مردم از جنبه های دیگر مثل شجاعت و درستی و اثر گذار بودن معرفی میکردیم بخشی از فقر فرهنگی را میشد حل شده دانست.

این برداشت من از عزاداری دیشب بود و قطعاً هستند افرادی که این شب ها را به بهترین شکل گرامی بدارند.

  • دورخیز